یکی از مسایلی که در اسلام ، حائز اهمیت فراوان است ، « رضایت والدین » و « اطاعت از آنها » می باشد.
بر مسلمان فرض و واجب است که از پدر و مادرش فرمانبرداری نموده و از نافرمانی آنها بپرهیزد و اطاعت آنها را بجز شوهر که اطاعت و فرمانبرداری او مقدم بر اطاعت از پدر و مادر است بر اطاعت هر فرد دیگری مقدم دارد. مادامیکه بر معصیت و نافرمانی خدا و رسولش دستور ندهند. یعنی اطاعت از والدین در معصیت خداوند جائز نیست. مثلاً چنانچه پدر و مادر به کفر و الحاد یا نافرمانی خدا دستور دادند بر فرزند لازم است که به احسان و نیکی خود نسبت به آنان تداوم بخشد اما در معصیت و نافرمانی از اوامر و دستورات خدا از آنان اطاعت ننماید.
بنابراین ، از نظر اسلام ، اطلاعت از والدین چنان مهم است که دین ، به جز در معصیت و گناه ، این اطاعت را لازم و ضروری و واجب دانسته است.
رسول خدا(ص) فرمود:«اطاعت از پدر و مادر، اطاعت از خداست و نافرمانی از آنها،نافرمانی خداست».
پیامبر اسلام (ص) فرمود: من ارضی والدیه فقد ارضی الله و من اسخط والدیه فقد اسخط الله.
یعنی: آنکه پدر و مادرش را خشنود کند، خدا را خشنود کرده و کسی که پدر و مادر خود را به خشم آورد، خدا را به خشم آورده است.
کنز العمال، ج 16، ص 470
قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام): إِنَّ لِلْوَلَدِ عَلَی الْوَالِدِ حَقّاً وَ إِنَّ لِلْوَالِدِ عَلَی الْوَلَدِ حَقّاً فَحَقُّ الْوَالِدِ عَلَی الْوَلَدِ أَنْ یطِیعَهُ فِی کلِّ شَیءٍ إِلَّا فِی مَعْصِیةِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ. (نهجالبلاغه، حکمت 399)
همانا فرزند را به پدر، و پدر را به فرزند حقّی است. حق پدر بر فرزند این است که فرزند در همه چیز جز نافرمانی خدا، از پدر اطاعت کند،
امام علی (ع) : کسی که پدر و مادر خویش را غمگین سازد عاق والدین شده است. بحار الانوار، ج 74، ص 64
همچنین پیامبر خدا (صلی الله و علیه وآله) در حدیثی بسیار پندآموز فرمودند:
سه گناه است که کیفرشان در همین دنیا میرسد و به آخرت نمیافتد: آزردن پدر و مادر، زورگویی و ستم به مردم و ناسپاسی نسبت به خوبیهای دیگران.
اهمیت رضایت والدین تا حدی است که هر کار نیکی ، بدون رضایت آنها ، در حقیقت نافرمانی والدین و بنابراین نافرمانی خداست. حتی رزمندگان ما ، شهیدان ما ، بدون اجازه والدین ، به جبهه نمی رفتند. با وجودیکه اسلام به یاری آنها نیاز داشت و آنها هم در آرزوی شهادت بودند ، اما همه چیز منوط به « رضایت والدین » بود و خلاف رضایت آنها کاری انجام نمی دادند. زیرا هیچ کار نیکی نمی تواند بر مقدمه بدی بنا شود و باز همچنان کاری نیک به حساب آید.
در زندگینامه رهبر معظم انقلاب ، می خوانیم که ایشان ، زمانی که در حوزه نجف اشرف مشغول تحصیل بودند و طلبه ممتازی بودند و بزرگان حوزه به آینده ایشان امید داشتند ، به تقاضای پدر پیر خود که نیاز به مراقبت داشتند ، تحصیل در حوزه پر رونق نجف اشرف را رها کردند و جهت مراقبت از پدر خود ، به ایران برگشتند و در آنجا تحصیلات خود را ادامه دادند.
حال ببینید:
آیت الله خزعلی در جمع دانشجویان دانشگاه فردوسی نقل می کند:
«در زمانی که سید محمد خاتمی به سمت وزارت ارشاد منصوب شد برای عرض تبریک به خدمت حضرت آیت الله خاتمی (پدر محمد خاتمی) رفتیم که با ناراحتی ایشان مواجه شدیم و ایشان گفت که خطرناک است. پسر من غربزده است» ( رضایت یا عدم رضایت؟؟)