هر سیستم یا « دستگاه » ایی دو ویژگی اساسی دارد:
1- از یکسری اجزاء ( اعضاء ) تشکیل شده است که با همدیگر ارتباط متقابل دارند ؛
2- کل سیستم یا دستگاه ، یک یا چند هدف معین را دنبال می کند که ارتباطات اجزاء دستگاه با همدیگر ، برای رسیدن کل سیستم به آن هدف یا اهداف است.
خانواده نیز مانند هر سیستم یا « دستگاه » ایی ، از اجزاء یا اعضایی تشکیل شده است. در نظام یک خانواده ، هر یک از اعضاء جایگاه خاص خود را دارند که با جایگاه دیگری متفاوت است. به این معنی که هر کدام از این سه جایگاه ( جایگاه مرد - جایگاه زن - جایگاه فرزند ) ویژگیهایی خاص خود را دارد که با ویژگیهای دو جایگاه دیگر فرق می کند. شناخت جایگاه هر یک از اعضاء خانواده ، می تواند ما را در شناخت بهتر آن عضو و برقراری بهتر ارتباط با آن عضو خانواده و نتیجتاً سلامت نظام خانواده و تحقق اهداف آن یاری نماید.
اشتباهی که بسیار زیاد روی می دهد این است که دیدگاه ما نسبت به یک عضو ( و نتیجتاً ارتباط ما با آن عضو ) بر پایه شرایطی باشد که جزء ویژگیهای خاص جایگاه خودمان است. یعنی ما دیگران را و جایگاهشان را همانند« خودمان و جایگاه خودمان » در نظر بگیریم ( با تفاوت در جزئیات و مصادیق ).
زن در خانواده ، جایگاه ممتازی دارد. این جایگاه ، ویژگیهای خاصی دارد که از میان همه آنها ، یک ویژگی خاص موضوع بحث ماست. ویژگی ایی که زن را « محور و ستون خانواده » قرار می دهد.
زن ، انجام دهنده کارهای « داخلی » منزل ( آشپزی ، شستشوی البسه ، نظم وسایل درون خانه ، پاکیزه نمودن منزل و... ) است. این کارها ، ماهیتاً اموراتی هستند که به همه اعضای خانواده مربوط می شوند.
همه امور داخل خانواده و حتی کنترل فرزندان و مراقبت از آنها ( چه از جنبه تغذیه ، چه از جنبه رفتار و تربیت ، چه از جنبه درس و مشق ) عمدتاً توسط زن صورت می گیرد و اوست که عمده وقت و انرژی خود را صرف این مسایل می کند در حالیکه مرد امور بیرون از منزل را بر عهده دارد و عمده وقت و انرژی خود را بیرون از منزل به کار میگیرد و زمانی هم که در منزل حضور دارد بیشتر به استراحت و تمدید قوا اختصاص دارد و نقش او در تربیت فرزندان و مراقبت از رفتارهای آنها بیشتر به شکل یک نظارت کلی انجام می شود نه اینکه در جزئیات لحظه به لحظه رفتار فرزندان حضور داشته باشد و نقش ایفا کند و از این جهت مانند مدیرکل یک سازمان است که گزارش امور اجرایی را از مدیرعامل می شنود و بر اساس آن دستورات لازم را صادر می کند ولی خودش در گیر و دار اجرائی امور نقش عملی ندارد.اگر هم در کار منزل به همسرش کمک کند ، یک امر کمکی و فرعی و محدود است و باز بار اصلی امور داخل منزل بر عهده زن است و کار اصلی را زن انجام می دهد. بنابراین زن ارتباط تنگاتنگی با تمام اعضای خانواده وتمام ابعاد داخلی خانواده دارد به نحوی که هیچ یک از اعضاء دیگر خانواده چنین ارتباطی را با همدیگر و با کل خانواده ندارند. به دلیل همین ارتباط تنگاتنگ اوست که زن « تنظیم کننده فضای درون خانواده » و محور و ستون آن است.
قرار گرفتن زن به عنوان محور خانواده ، یک ویژگی خاصی را برای او ایجاد می کند که توجه سایر اعضاء خانواده به آن بسیار مهم است و آن این است که وضعیت روحی و روانی و عاطفی زن ، تمام فضای خانه را تحت تأثیر قرار می دهد:
« اگر زن ناراحت شود ، این ناراحتی به کل فضا و اعضای خانواده سرایت خواهد کرد و اگر زن خوشحال باشد ، این شادی نیز به کل اعضای خانواده و فضای درون خانواده منتقل خواهد شد ».
اعضای یک خانواده افسرده و ملول ، نمی توانند در کارهای خود به موفقیت دست یابند. اگر ما نشاط و شادابی درون خانواده و اعضاء آن را خواهانیم ، باید توجه خاصی به محور خانواده داشته باشیم و از ناراحت شدن او جلوگیری کنیم. اگر میخواهیم فضای خوبی در خانواده ما وجود داشته باشد ، باید مراقبت کنیم که برای زن خانواده مشکلی پیش نیاید. بنابراین جلوگیری از ناراحتی زن خانواده ، یکی از مهمترین وظایف مرد خانواده است. شما حتی اگر شوهر خودخواهی هم باشید و آسایش و لذت هیچ کس غیر از خودتان برایتان مهم نباشد ، برای حال خودتان هم که شده ، باید
مراقب ستون خانه باشید و از ناراحتی او جلوگیری کنید. چون ناراحتی او ، روی آسایش شما هم اثر سوء خواهد گذاشت.برای حفظ شادابی ستون خانواده ، باید دغدغه های او را بشناسیم و تمام تلاش خود را در رفع سریع آنها به کار گیریم ولو اینکه او در خصوص مشکلات و نگرانی ها و نیازهایش حرفی نزده باشد.
حال این سئوال مطرح می شود که هیچ انسانی معصوم نیست. بنابراین اگر لازم شد زن خانه ، در مواردی رفتار خود را تصحیح بکند ، چگونه باید این را به او گفت؟
پاسخ این است که تصحیح مورد نظر باید با در نظر گرفتن ویژگی محور بودن زن به او گفت. یعنی نهایت دقت خود را به کار ببریم تا به نحوی این سخن را بگوئیم که باعث ناراحتی او نشود و به عبارتی: آب توی دل او تکان نخورد.
این یک هنر است. اصولاً نمیشود به طور ساده ( بدون هنر ) زندگی کرد. بلکه در تمام ابعاد زندگی ، هنرمندی لازم است و باید « با هنرمندی » کار کنیم.
در خصوص این مسأله ، خیلی از جاها شاید نیازی به گفتن یک مسأله به صورت مستقیم نباشد فقط نیاز به یکسری اقدامات به صورت خاموش و بدون مظهر باشد. مثلاً اگر میخواهیم کار خاصی انجام نشود ، به جای اینکه خیلی ساده و مستقیم به او بگوئیم « دیگر این کار را نکن » ، خودمان بیاییم و شرایط انجام یافتن آن کار را از بین ببریم یا اصلاً آن نیازی را که باعث انجام آن کار شده است را از بین ببریم ( خودمان به نحو مورد نظر خودمان آن را تأمین کنیم ) به جوری که نیازی نباشد زن خانه آن کار را انجام دهد. مثلاً اگر موقع بیرون رفتن از خانه ، حجابش کاملاً درست نیست و اقدامی هم برای تصحیح آن انجام نمی دهد، خریدها را خودمان انجام دهیم ( در حین برگشت از سر کار ، چیزهایی را که فکر می کنییم لازم است بخریم و با خود بیاوریم ) تا نیاز به بیرون رفتن او از منزل نباشد یا کمتر باشد. به هر حال از امر و نهی مستقیم باید پرهیز کرد. خصوصاً در مواردی که به هر دلیل ، احتمال بدهیم که امکان گفتگوی مثبت فیمابین ضعیف باشد و این امر مفسده داشته باشد. البته در زمانی که هیچ راهی نداشته باشیم ، چاره ای جز بیان مطلب نیست ولی باید به نحوی این کار را انجام داد که باعث ناراحتی او نشود. مثلاً خیلی کوتاه به او بگوئیم و نیائیم 2 ساعت در مورد آن مسأله با او صحبت کنیم. آنهم با رعایت کامل احترام و حفظ شخصیت و حرمت او و با دلسوزی و محبت پدرانه.
راههای جلوگیری از ناراحتی ستون خانواده چیست؟
یک مسأله این است که نگاه کنیم ببینیم چه مشکلاتی وجود دارند که باعث ناراحتی و دغدغه خاطر او شده اند ( نیازی نیست از او بپرسید. فقط با دقت به اطراف خودتان نگاه کنید). مثلاً خرابی فلان وسیله برقی او را ناراحت کرده است ، یا فلان لامپ سوخته است یا درب فلان کمد به راحتی باز و بسته نمی شود و مسایلی از این قبیل. مرد خانواده باید خیلی سریع نسبت به رفع این مستیل اقدام کند و نگذارد ستون خانواده ناراحت شود.
مسأله دیگر این است که ببینیم چه شخص او نیازمندی هایی دارد تا آنها را برایش تأمین کنیم. مثلاً با شناختی که از او داریم ، ببینیم تفریح مورد علاقه اش چیست ( این مسأله بر حسب شخصیت افراد ، متفاوت است: دید و بازدید فامیلی ، پارک رفتن ، ... ) و زود به زود شرایط را برای تفریح مورد علاقه او ( و نتیجتاً تمدد اعصاب و آرامش و تجدید قوای او ) فراهم کنیم.
مسأله دیگر اینکه مواظب باشیم باعث افزایش بار کاری او و نتیجتاً خستگی او نشویم. مثلاً موقع انجام کارهایی که احتمال کثیف شدن لباسمان وجود دارد ، از لباس کار استفاده کنیم یا موقع غذا خوردن مواظب باشیم ذرات غذا روی فرش نریزد یا سایر ریخت و پاشها ، و به هر حال مواظب باشیم که برای او ایجاد زحمت نکنیم.
مسأله بعدی این است که حتی المقدور کارهای خودمان را خودمان انجام دهیم تا فشار آن از روی ستون خانواده برداشته شود: شستشوی یک لباس چرک خودمان ، جورابها ، پهن کردن و جمع کردن رختخواب خودمان و ...
مسأله دیگری که خیلی مهم است ، این است که زندگی او را از حالت روزمره خارج کنیم و یک کاری برای او قرار بدهیم که هم به آن علاقه داشته باشد و هم امکان رشد و پیشرفت در آن برایش وجود داشته باشد: تحصیل در دانشگاه ، ثبت نام در باشگاه ورزشی ، کلاسهای آموزش زبان یا گلدوزی یا سایر هنرها و ... . چون اگر انسان حرکتی که در آن امکان رشد و پیشرفت وجود داشته باشد ، نداشته باشد و هر روز خود را به یکسری کارهای روزمره و تکراری بگذراند نشاط و شادابی روحی او از بین می رود و در معرض افسردگی قرار می گیرد.
بدانیم:
حفاظت از ستون خانواده ، حفاظت از کل خانواده است.