وقتی خواستگار و خانواده اش رفتند ، نزد خواهرم رفتم و پرسیدم: نظرت چیست؟
گفت: آدم خوبی است. اما می گوید نمیخواهم همسر آینده ام کار کند. در حالیکه من درس خوانده ام و به رشته ام علاقمندم.
گفتم: این حرف حکایت از سلامت فکر او دارد. « ماهیت » این حرف ، ماهیت خوبی است چون مبنی بر « حفظ حریم زن » و « رعایت ارزشها » است. اما « شکل » این حرف ، شکل درستی نیست. چون در زمان ما ، ممکن است شاغل نبودن زن ، « شکل » مناسبی برای حفظ حریم او نباشد و مصداقی از آن محسوب نشود.
برخی حرفها ماهیت درستی دارند اما شکل درستی ندارند. برعکس برخی حرفها هستند که شکل درستی دارند اما ماهیت آنها نادرست است. مثلاً خیلی ها ممکن است دم از « آزادی مردم » می زنند که شکل درستی است و همه قبول دارند، اما ماهیت حرفشان « بی بند و باری » و « کنار زدن ارزشها » باشد. یا برخی دیگر از « آزادی بیان » سخن بگویند که درست است اما ماهیت کلامشان « شبهه پراکنی و تضعیف اعتقادات دینی مردم » باشد که یکی از تاکتیکهای « مبارزه با دین » است. یا بعضی افراد دم از « عشق » بزنند اما ماهیت حرفشان ، « هوسرانی » باشد. و ...
آنچه در درجه اول اهمیت است ، « ماهیت » سخن است. « شکل» سخن در درجه بعدی است. اگر یک سخنی ماهیت درست اما شکل نادرست داشته باشد ، زیاد جای نگرانی نیست. چون با گذر زمان و کسب تجربه بیشتر و ملاحظه پارامترها و وضعیتهای مختلف ، ممکن است شکل آن – در عین ثابت ماندن ماهیتش - تغییر کند.
حرفها ممکن است شکلهای مختلفی داشته باشند ، آدم عاقل باید بتواند در پس پرده « شکلهای گوناگون » یک کلام ، « ماهیت » آن کلام را تشخیص دهد.
بنابراین تو نگران نباش. او ممکن است پس از چند سال زندگی مشترک ، در عمل ببیند که در زمان ما، اقتصاد خانواده تنها با کار کردن مرد ، سامان نمیگیرد و از طرف دیگر تو پایبند اعتقادات دینی ات هستی و محیط کاری ات هم محیطی سالم است و بنابراین ضرورتی ندارد که آن « ماهیت » فکری حتماً خودش را در چنین « شکلی » نشان بدهد ، آنگاه به کار کردن تو رضایت بدهد.
<>postamble();>