آنهایی که مرتکب گناه می شوند ولی زشتی آن و زیان و خطر آن را درک نمی کنند ، خود را مصون و سالم میپندارند؛ در حالیکه حقیقت این نیست. بلکه حقیقت این است که آنها دچار غفلت اند؛ یعنی عقل آنها در اسارت هوای نفس است؛ و عقلی هم که آزاد نباشد ، نمی تواند ضرر و زیان را تشخیص بدهد. آنها مثل بیماری هستند که تحت عمل جرّاحی قرار دارد امّا به علت بی هوشی ، درد و صدمه ای را که چاقوی جرّاحی به بدنش وارد می کند حس نمی کند. روشن است که نمی توان « حس نکردن » این بیمار را به حساب « پاره نشدن بدنش » گذاشت.
پس عامل اصلی ارتکاب گناه ، « غفلت » است. از اینجا معلوم میشود که عامل اصلی توبه و استغفار ، « آگاهی » و « بیداری » است. تا شخص به زشتی کاری که مرتکب شده و ضرر و زیانی که بر اثر آن به خودش زده ، آگاه نشود ، توبه نخواهد کرد. پس توبه و استغفار ، کار « آگاهان » و « دانایان » و « بیداران » است و « جاهلان » و « غافلان » توبه نمی کنند. همانطور که قرآن کریم می فرماید: انّما یخشی الله من عباده العلماء. یعنی: از بین بندگان خدا ، فقط دانشمندان هستند که از خداوند می ترسند.
وقتی فردی که دچار ضرر شده است ، به ضرر خود آگاه شد ، قطعاً « پشیمان » می شود. به دنبال پشیمانی نیز قطعاً سعی در « جبران ضررهای وارده » می کند. همچنین « تصمیم قطعی برای عدم تکرار آن اشتباهات در آینده » خواهد گرفت. مگر ممکن است فرد عاقلی بفهمد که به خودش ضرر بزرگی زده است آنگاه پشیمان نشود؟ یا بعد از پشیمان شدن ، سعی در جبران ضررهای وارده ننماید؟ یا دوباره آن اشتباهی را که باعث ضررش شده ، تکرار نماید؟
بنابراین « پشیمانی » از گناه و « سعی در جبران » آن و « تصمیم قطعی بر عدم تکرار آن » از ویژگیهای ذاتی توبه و استغفار است و بدون این سه عامل، توبه حقیقی ایجاد نمی شود و در حد حرف و ادعا و وهم باقی می ماند. خواجه نصیر الدّین طوسی در کتاب گرانقدر تجرید الاعتقاد ، می فرماید: واجب بودن توبه ، به خاطر این است که توبه ، ضرری را که گناه به شخص وارد کرده است ، دفع می کند. و دفع کردن ضرر هم عقلاً واجب است. ایشان می فرمایند: توبه ، باید به خاطر پی بردن به زشتی گناه باشد؛ نه به خاطر ترس از آتش جهنّم. چون کسی که به خاطر ترس از آتش جهنّم توبه می کند ، اگر آتش جهنّم نبود ، توبه نمی کرد و چنین شخصی در حقیقت پشیمان نشده است. (نقل به مضمون).
در اینجا یک نکته علمی وجود دارد که کمتر مورد توجّه عامّه مردم قرار می گیرد امّا متکلّمین اسلامی مثل خواجه نصیر الدّین طوسی و سایر علماء به آن اشاره کرده اند. و آن این است که وقتی فرد گناهی را انجام داد و بعد به زشتی و زیان آن آگاه شد و خواست توبه کند ، باید از « همه انواع گناهان » توبه کند، نه فقط از همان گناهی که مرتکب شده است. چون همه گناهان در « زشت بودن » و « ضرر زدن به فرد » با هم مشترکند. گر چه هر کدام از آنها زشتی خاص خودش را دارد و ضرر خاص خودش را می زند. شبیه فردی که بر اثر عدم رعایت بهداشت ، دچار یک بیماری میکروبی خاصّی شده است. در اینجا فرد باید تصمیم بگیرد که کلّ بهداشت را رعایت کند تا هیچ نوع میکروبی وارد بدنش نشود و به هبچ نوع بیماری دچار نشود ؛ نه اینکه تصمیم بگیرد که از همان میکروب خاص و بیماری خاص دوری کند.
توبه ای را که فرد طی آن تصمیم می گیرد دیگر نه تنها آن گناه ، بلکه هیچ نوع گناهی را مرتکب نشود ، اصطلاحاً « توبه نصوح » می نامند. پیامبر (ص) درباره توبه نصوح میفرمایند : « توبه نصوح این است که توبه کننده ، توبه کند و از آن پس به سوی هیچ گناهی باز نگردد؛ همانطوریکه شیری که از پستان دوشیده میشود به پستان باز نمیگردد ».
« توبه نصوح » ، مسئله ای است که ما را پیوسته در حالتی بین خوف ( ترس ) و رجاء ( امید ) نگه مى دارد. بدین صورت که ما هم باید امیدوار به لطف و رحمت الهى باشیم و هم باید بترسیم که مبادا برخى از شرایط ( ویژگیهای ذاتی ) توبه را محقّق نساخته باشیم و توبه ما ، یک توبه حقیقی نبوده باشد. امام صادق (ع) می فرمایند: « بنده را وقتى میتوان مؤمن دانست که هم از خدا بترسد و هم امیدوار به رحمت او باشد ». امیرالمؤمینن (ع) نیز مى فرمایند: « از پروردگارت بترس و به رحمتش امیدوار باش تا خدا تو را از آنچه مى ترسى، ایمنى بخشد و تو را با آنچه امیدوار هستى مورد لطف و عنایتش قرار دهد «.
نکته بسیار مهم دیگری که علماء درباره توبه ذکر کرده اند ، « تسریع » در توبه است. مشخّص شد که توبه، دفع ضرر است. ضررها انواع مختلفی دارند. همانند بیماریها که انواع مختلفی دارند و برخی از آنها به گونه ای هستند که برای بیمار باید فوراً اقدامات اورژانسی صورت بگیرد و حتی یک دقیقه تأخیر هم جایز نیست چون می تواند جان بیمار را به خطر بیندازد. گاهی ضرر، مانند آتش سوزی است که هر لحظه تأخیر در خاموش کردن آن ، موجب افزایش خسارت می شود. ما اگر به حقیقت گناه پی ببریم ، در می یابیم که ضرر گناه ، از این هم بیشتر است. چون آتش سوزی یا یک بیماری هر چقدر هم شدید و خطرناک باشند، بالاخره یک مسأله و آسیب مادّی هستند. در حالیکه گناه یک مسأله و آسیب مافوق مادّه است و دانشمندان بیان کرده اند که مسایل مافوق مادّه ، « وجود » قویتری نسبت به مسایل مادّی دارند، به طوریکه اصلاً قابل مقایسه با آنها نیستند. لذا توبه یک واجب فوری است و نباید به تأخیر انداخته شود. خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: « پذیرش توبه از سوی خداوند ، تنها برای کسانی است که کار بدی را از روی نادانی انجام می دهند و سپس به سرعت توبه می کنند. خداوند توبه چنین اشخاصی را میپذیرد زیرا خداوند دانا و حکیم است ».