شاید برخی افراد تا حالا از این قبیل سئوالات به ذهنشان خطور کرده باشد.
برای پاسخ به این قبیل سئوالات، باید در زمینه منطق و فلسفه کار کنید.
خدا کیست؟
این سئوال، از ماهیت خدا می پرسد. در حالیکه خدا ماهیت ندارد. زیرا ماهیت، مرز وجود است و وجود خداوند بی انتهاست و مرزی ندارد، لذا خداوند ماهیت ندارد و بنابراین نمی توان از چیستی یا کیستی او پرسید.
نکته:
وقتی شما می پرسید «فلان موجود، کیست یا چیست»؟ در حقیقت این سئوال را هم پرسیده اید که «فلان موجود، چه کسی یا چه چیزی نیست».
مثلاً اگر شما بپرسید «این شخص کیست» و جواب این باشد که «او، احمد است»؛ در حقیقت این جواب می گوید که « این شخص، « غیر احمد » (مثلاً حسن، حسین، علی، ... ) نیست».
یا اگر بپرسید «این شی چیست؟» و جواب شما این باشد که «این شیء، کتاب است»، در حقیقت این جواب هم داده شده است که «این شیء ، «غیر کتاب» ( مثل: آجر، قلم، درخت، حیوان، لیوان، ...) نیست».
و این جوابها، وجود شیء را محدود می کند (مرز وجود شیء را مشخص می کند تا از سایر اشیاء متمایز شود). در حالیکه وجود خداوند نامحدود است و حد و مرز ندارد. بنابراین، چنین سئوالی در مورد خداوند قابل طرح نیست. یا به بیان علمی، خداوند ماهیت (کیستی یا چیستی، مرز وجود) ندارد.
خدا کجاست؟
این سئوال، از مکان خداوند می پرسد. « مکان داشتن » از ویژگی های موجودات مادی است. در بین همه موجودات، موجودات مادی پائین ترین رتبه وجودی را دارند. سایر موجودات (که غیر مادی هستند و رتبه وجودی بالاتری دارند) مکان ندارند. مثل فرشته ها، روح، عقل و ... و خدا.
نکته:
یکی از دلایل پائین بودن رتبه وجودی موجودات مادی، محدود بودن ماده در مکان و زمان و ... است. در حالیکه موجودات غیر مادی چون محدودیتهای ماده را ندارند، لذا رتبه وجودی شان بالاتر است.
نکته آخر:
همیشه، «داشتن ها» دلیل بر کمال نیست. برخی وقتها، «نداشتن ها» دلیل بر کمال است. (به عنوان یک مثال آشنا: کسی که جهل نداشته باشد، کمال بیشتری دارد تا کسی که جهل دارد!) چیزهایی مثل مکان، زمان، چیستی و کیستی هم از این دست هستند (یعنی از دسته مفاهیمی که دلالت بر محدودیت می کنند). چیزهایی که « وجود » دارند اما « این مفاهیم» را ندارند، کمال بیشتری دارند تا چیزهایی که « وجود » دارند اما « این مفاهیم» را هم دارند.